اينجا
پارك تجن ساري
است
شمال
نیوز: یک
خانواده پنج
نفره ورامینی
از یکسال پیش
در چادری در
حاشیه پارک
تجن ساری زندگی
می کنند بدون
آنکه مسئولان
مرتبط جویای
حال آنان شده
باشند. این
خانواده پنج
نفره شامل یک
زن و شوهر و به
همراه سه دختر
کوچک از یک
سال زندگی خود
را در چادری
در حاشیه پارک
تجن ساری سپری
کرده اند و هر
از گاهی به
واسطه برخوردهای
بد مسئولان
شهرداری ساری
مجبور به
تغییر مکان به
جایی دیگر در
پارک شده اند.
در
نهایت
شهرداری ساری
از پدر
خانواده
خواست تا چادر
خود را جمع
آوری کند و
تهدید کرد در
غیر این صورت
مامورین
نیروی
انتظامی را وارد
خواهند کرد.دست
و صورت
چروكيدهاش
تو را از
اينكه 32 سال
بيشتر ندارد
به شك مياندازد
پدر خانوادهاي
كه خود هنوز
دوران جواني
را طي ميكند
و مشكلات مالي
و جبر زمانه
عرصه را به
حدي بر او تنگ
كرده كه تنها
محوطه پارك و
تكه پارچهاي
سرپناه او و
خانواده 4
نفرهاش است.
اينجا
پارك تجن ساري
است، از هفت
خان رستم ماموران
پارك ميگذريم
و بلاخره در
گوشهاي از
پارك به تكه
نايلوني كه
سرپناه يك
خانواده 5
نفره است برمي
خوريم، عباس
اردستاني اهل ورامين
به مدت يك سال
است كه با
خانوادهاش
در يك چادر در
پارك تجن
شهرستان ساري
زندگي ميكنند.وي
در مورد علت
زندگي خود در
اين پارك كه
در حال حاضر
با وساطت برخي
خيران در كنار
امامزاده عباس
ساري زندگي ميكند،
ميگويد: به
دليل مشكلات
مالي و نبود
امكانات شغلي
به مازندران
مهاجرت كرديم
و در اين مدت
در يك چادر
پلاستيكي و در
فضاي باز با
سه فرزند 10،
هشت و دو سال
زندگي ميكنيم. اردستانی
با اشاره به
اینکه زندگی
مشترک خود با
خرید پرایدی
اقساطی در
تهران شروع
کرده بود،
افزود: از
طریق این
خوردو به
اردبیل می رفتم
و پوشاک
خریداری کرده
و در بازار
تهران به فروش
می رساندم تا
زندگی خود را
از این طریق
بچرخانم. وی
گفت: پس از
مدتی همسر
اولم بر اثر
تومور مغزی
فوت کرد و
اقدام به
ازدواج مجدد
کردم و اکنون
یک فرزند از
همسر اول و دو
فرزند از همسر
دومم دارم که
همگی دخترند.
اردستانی
بیان داشت: یک
بار که می
خواستم همراه
دو فرزندم
برای خرید
پوشاک به
اردبیل سفر کنم
آن شهر مورد
سرقت افراد
ناشناس و
شکنجه سارقان
قرار گرفته و
در نهایت پس
از یک هفته
توانستم به اتفاق
فرزندانم از
مکان سرقت
فرار کنم و
بلافاصله به
کلانتری
اردبیل
مراجعه کردم
که در آن اقدامی
از سوی
مامورین
ناجای آن
شهرستان صورت
نگرفت و
سارقان من را
شناسایی
نکردند.
اردستانی
ادامه داد: پس
از این اتفاق
به همراه دو
فرزندم به
تهران آمدم و
به واسطه
اینکه بدهی
فراوانی به
مردم و افراد
داشتم مجبور
به فروش
جهیزیه همسرم
شدم و با توجه
به اینکه از
عهده پرداخت
مخارج زندگی
برنیامدم
اقدام به مهاجرت
به شهرهای
دیگر کشور
کردم و از سال
گذشته تاکنون
به همراه
همسرم در کنار
پارک قائم
ساری با چادر
زندگی می
کنیم.
* زندگي
با سه فرزند
در پارك بسيار
سخت است
به
گفته اين
چادرنشين
زندگي اين
خانواده و تمام
دارايي
ارزشمند اين
خانواده يك
موكت قرمز رنگ
نيمداري است
كه بر اثر رفت
وآمد بچهها
گاهي مواقع جمع
ميشود و به
آنها نشان ميدهد
كه فقط روي
زمين خدا
زندگي ميكنند.زماني
كه براي
مصاحبه ميرويم
بچههاي اين
خانواده با
چهرههاي
معصوم در چادر
يك به يك با
لباسهاي
نامناسب فصل
گرما كنارمان
مينشينند.سرما
و باران شديد
روز گذشته اگر
چه سبب شد كه اين
خانواده به
دامان بقعه
امامزاده
عباس پناه
ببرند، ولي
باعث شد كه
اين اتفاق به
گوش خبرنگاران
برسد.
از
روز گذشته به
دليل نامساعد
بودن شرايط
جوي، آستانه
امامزاده
عباس ساري و
زائرسراي آن مامن
اين خانواده
شده است كه
فراهم شدن اين
زائرسرا نيز
با واسطهگري
خيران
مازندران
بوده است.
اردستاني
در ادامه
گفتگو با
خبرنگاران ميگويد:
چين و چروكهاي
صورت و دستهاي
زمختم سبب شده
است كه شايد
دهها سال
بيشتر از سن
شناسنامهام
باشم. اين
فرد مهاجر به
استان
مازندران در
برابر سئوالهاي
پشت سرهم
خبرنگاران
دستش را روي
پيشاني چروكيدهاش
ميگذارد و
ادامه ميدهد:
در يك سال
گذشته براي
اينكه مرا از
اين پارك نيز
بيرون نكنند
سرويسهاي
بهداشتي پارك
تجن را تميز
ميكردم و هيچ
پولي را بابت
اين كار
دريافت نكردم. اين
مرد 32 ساله
تصريح ميكند:
مدارك شخصي و
سجليام را
نيز سارقان
بردهاند و
اين مسئله نيز
يكي از مشكلات
پيش روي من براي
انجام كارها
است.اردستاني
كنار آمدن با
اين مشكلات را
غيرقابل تحمل
ميداند و
بيان ميكند:
به مدت يك سال
است كه بدون
سرپناه و فقط
در يك چادري
كه البته
مندرس و پاره
است در پارك
تجن ساري
زندگي ميكنيم.
* دياليز
همسر بيمارم
به دليل فقر
تعطيل شد
وي
با اشاره به
اينكه بيماري
همسرش نيز به
مشكلات وي
افزوده است،
اظهار ميدارد:
همسرم
دياليزي است
كه تاكنون
هفتهاي چند
بار اين كار
را انجام ميدادم
و آن هم با
هزاران
مشكلات پيش
رو، ولي چيزي
كه به مشكلات
من اضافه كرده
است اين است
كه دو ماه
نتوانستم
هزينه
دياليزش را
تامين كنم و
ديگر براي اين
كار نيز به
مراكز درماني
مراجعه نميكنم.
* كودكان
از تحصيل
محروم شدند
در
اين خانه كه
سه كودكي كه
همراه اين
خانواده
زندگي ميكنند،
نيازمند منزل
مناسب، خوراك،
پوشاك و تحصيل
هستند. دو
كودك اين
خانواده به سن
تحصيل
رسيدند، ولي به
دليل آوارگي و
نداري شرايط
درس خواندن
ندارند.موضوعی
که اکنون ذهن
همگان را به
خود مشغول می
سازد آن در
جامعه اسلامی
که ما در آن
زندگی می کنیم
این همه بی
توجهی از سوی
مسئولان
کمیته امداد و
شهری صورت می
گیرد و این
دستگاه های
مجری که اعتباری
برای حمایت از
خانوادهای بی
بضاعت دارند
در مدت یک سال
هیچ اقدامی
نکرده اند.
البته
این امر به
معنای آن نیست
که هر کس در گوشه
خیابان چادر
بزند مستحق
کمک است اما
فردی که چنین
زندگی را می
پذیرد به طور
قطع دارای
مسائل و
مشکلاتی است
که شاید با
کمکهای اندک و
حمایتهای
معنوی بتوان
وی و خانواده
اش را به چرخه
عادی زندگی
بازگرداند تا
در آینده آسیبهای
اجتماعی دامن
وی و فرزندانش
را که از قضا
دختر هم
هستند، نگیرد.
اين
گزارش را از
آن جهت درج
نكرديم كه به
كسي و جايي بر
بخورد از آن
باب نوشتيم تا
شايد دلي و
دستي بلرزد و
خانوادهاي
را پناه دهد و
لبان كودكاني
را كه از
داشتن كوچكترين
چيزها
محرومند
خندان كند.هرچند
باید بدانیم و
می دانیم که
در مازندران نیز
برخی از
شهروندان
نیازمند
حمایت های دستگاه
های اجرایی
هستند.